زمین شناسی

ایران مرکزى

خرد قاره ایران مرکزى بخشى از ایران میانى است که با زمیندرزهاى افیولیتى سیستان، نائین، بافت، گسل دورونه و افیولیتهاى کاشمر – سبزوار احاطه شده و توسط گسلهاى طویلى که به سمت باختر خمیدگى دارند و از نوع امتدادلغز راستگرداند، قابل تقسیم به بلوک لوت، فرازمین شترى، فرونشست طبس، فرازمین کلمرد، بلوک پشتبادام، فروافتادگى بیاضه – بردسیر و بلوک یزد 000 است.
در گذشته، خردقارة ایران مرکزى را بخشى از تودة میانى ایران مرکزى مىدانستند ولى، به باور اشتوکلین (1968) ، پس از سختشدن پىسنگ پرکامبرین، بخش یاد شده در زمان پالئوزوییک ویژگىهاى سکویى داشته و در زمانهاى مزوزوییک و سنوزوییک به منطقهاى پر تحرک و پویا تبدیل شده است. با وجود این، باید گفت که الگوى ساختارى حاکم بر این خرد قاره از نوع بلوکهاى جدا شده با گسلهاى عمده است که هر یک ویژگى جداگانه دارند و پویایى خرد قاره در همه جا یکسان نیست. شواهد موجود نشان مىدهندکه:

 

* کوهزایى کاتانگایى در این ناحیه در پرکامبرین پسین و پیش از یک رژیم سکویى حاکم شده است.
* به جز بلوک لوت و لبة جنوب باخترى که سنگهاى ماگمائى ترشیرى برونزد دارند، در سایر نواحى سنگهاى ترشیرى در کمترین مقداراند.
* در ردیفهاى پالئوزوئیک این ناحیه، نبودهاى چینهنگارى مهمى وجود دارد که مهمترین آنها نبودهاى چینهاى آغاز دونین میانى (هیاتوس ایفلین) و کربونیفرپسین (هیاتوس استفانین) است.
ناهمسانىهاى ساختارى – رسوبى گسترده سبب شده تا بتوان خرد قارة ایران مرکزى را به نواحى زیر تقسیم کرد.
 
بلوک لوت
بلوک لوت، با درازایى حدود 900 کیلومتر، خاورىترین بخش خردقارة ایران مرکزى است. مرز خاورى آن با گسل نهبندان و حوضة فلیشى خاور ایران و مرز باخترى آن با گسل نایبند و بلوک طبس مشخص مىشود. در روى نقشة زمینساخت ایران (اشتوکلین و نبوى، 1973)، مرز شمالى این بلوک به فروافتادگى جنوب کاشمر و مرز جنوبى آن به فرونشست جازموریان بسته مىشود. در 1968، اشتوکلین این بلوک را به دو بخش خاورى و باخترى تقسیم کرد که با رشته کوههاى شترى از یکدیگر جدا مىشد. یافتههاى بعدى نشان داد که ویژگىهاى زمینشناسى این دو بلوک قابل قیاس نیستند. براى نمونه، روانههاى آذرین بسیار ستبر (2000 تا 3000 متر) سنوزوییک بلوک لوت در بلوک طبس وجود ندارد و یا حرکتهاى زمینساختى سیمرین پیشین، به ویژه سیمرین میانى که با دگر شکلى و پایدارى نسبى بلوک لوت همراه است، در بلوک طبس، نشانههاى زمینزایى ملایم دارند. به همین دلیل، به ویژه به دلیل یافتههاى نوین، در گسترة بلوک لوت بازنگرى و بلوک طبس، فرونشست جازموریان و کوههاى بزمان ، به عنوان کمان ماگمایى، از این بلوک حذف شده است.
 
تاریخچه چینهاى بلوک لوت
تاریخچه چینهاى بلوک لوت بسیار نزدیک با دیگر نواحى خردقارة ایران مرکزى است. ولى، چهار ویژگى بر چینهنگارى بلوک لوت حاکم است.
1- تأثیر درخور توجه کوهزایى سیمرین پیشین (پالئوبلوچ  رىیر و محافظ، 1972) بر سنگهاى کهنتر از تریاس میانی.
2- چینخوردگى، آتشفشانى و پلوتونیسم به نسبت شدید ژوراسیک میانى (سیمرین میانى) به ویژه در نواحى دهسلم، چهارفرسخ که با سختشدگى و پایدارى نسبى بلوک همراه است.
3- فراوانى سنگهاى آتشفشانى سیستم ترشیرى، به ویژه ائوسن، که با داشتن ضخامتى حدود 2000 متر، بیش از نیمى از بلوک لوت را مىپوشاند.
4- نهشتههاى دریاچهاى، به تقریب افقى، پلیوسن  پلیستوسن به نام « سازند لوت » که نشانگر عملکرد ضعیف بازپسین رخداد چینخوردگى در این بلوک است.
« بلوک طبس » که میان گسل نایبند در خاور و گسل کلمرد – کوهبنان در باختر قرار دارد بخشى از یک قلمروى ساختارى است که در کنارهها و بستر خود توسط گسلهایى از پىسنگ بریده شده به گونهاى که در پالئوزوییک و مزوزوییک توالى چینهشناسى متفاوتى از نواحى مجاور داشته است و از پایان مزوزوییک به سبب عملکرد تنشهاى زمینساختى همگرا در راستاى بیشتر خاورى – باخترى، با خروج زمینها و فراخاست کوهها به خشکى تبدیل شده است. (قاسمى و همکاران 1381). بدین ترتیب این باور وجود دارد که سیماى ریختشناسى – زمینساختى کنونى این بلوک در گرو تجدید فعالیت ساختارهاى گسلى و چینخوردگى کهن در چرخة زمینساختى آلپى است.
بلوک طبس از جمله مناطقى است که روند تکاملى پالئوزوییک آن با مناطق مجاور همخوانى و همآهنگى ندارد . براى نمونه:
* نبود رسوبى ایفلین در این ناحیه وضوح آشکار ندارد.
* سنگهاى کربنیفر بالایى که در سایر مناطق وجود ندارد، از این ناحیه گزارش شده است.
* تکاپوهاى آتشفشانى مافیک و حدواسط ، هر چند ناچیز، از ویژگىهاى پالئوزوییک بلوک طبس است و از این نظر مىتوان بلوک طبس را با کوههاى البرز مقایسه کرد.
* کانىسازى سرب، روى و مس در سنگهاى پرمین تریاس و ژوراسیک البرز در بلوک طبس، نیر عمومیت دارد که تائیدى بر همسانى میان این دو ناحیه است.
* فرونشینى شدید از ویژگىهاى بلوک طبس است. در گذشته چنین گمان مىرفت که این فرونشینى محدود به کوههاى شترى و شیرگشت باشد، اما در حال حاضر مشخص شده است که بخش بیشتر بلوک در پالئوزوییک ، به ویژه مزوزوییک تا کرتاسه، نشست در خور توجه داشته به گونهاى که در این بلوک حجم بزرگى از سنگهاى فانروزوییک وجود دارند که ردیفهاى پالئوزوییک آن 2 تا 3 هزار متر و سنگهاى مزوزوییک آن گاهى تا 10000 متر ستبرا دارند.
 
« بلوک کلمرد» بخشى کوچک از خرد قارة ایران مرکزى است که روند شمال خاورى دارد و میان گسل کلمرد در خاور و گسل پوشیدة نائینى در باختر قرار دارد. سرگذشت این فرازمین به دو خروج طولانى وابسته به دو رخداد کوهزایى کاتانگایى و سیمرین میانى اشاره دارد. به سخن دیگر، در دو مقطع زمانى طولانى این بلوک ویژگى فرازمین داشته است.
کهنترین سنگهاى این فرازمین انباشتههاى شیلى – سنگ ماسهاى ستبر سازند کلمرد به سن پرکامبرین هستند که در اثر رخداد کاتانگایى به خوبى چینخورده و با دگرشیبى زاویهاى با نهشتههاى اردویسین (سازند شیرگشت) پوشیده شدهاند که گواهى بر نخستین ایست رسوبى طولانى است. در این بلوک ردیفهاى اردویسین تا تریاس میانـى، ضمن داشتن ایستهاى رسوبـى پىدرپى و چنـد باره، یک واحـد زمینساختى- چینه نگاشتى محدود میان رخداد کاتانگایى – سیمرین پیشیناند که در محیطهاى سکویى کمژرفا انباشتهاند و سیر تکاملى آن با بلوک طبس تفاوت آشکار دارد. در اینجا، سنگهاى تریاس بالایى گزارش نشده و به نظر مىرسد که وقفة رسوبگذارى ناشى از سیمرین پیشین، در مقایسه با بلوک طبس طولانىتر باشد. ردیفهاى ژوراسیک این بلوک محدود به رسوبهاى لیاس – دوگر میانى است و نبود نهشتههاى جوانتر از دوگر میانى (سازند بادامو) نشان مىدهد که خروج طولانى دوم این فرازمین از دوگر میانى به بعد بوده که رخداد کوهزایى سیمرین میانى عامل اصلى آن به شمار مىآید.
از نگاه ساختارى، در نیمة شمالى فرازمین کلمرد روند کلى چینها شمال خاورى – جنوب باخترى است که به ویژه در نهشتههاى پالئوزوییک نمود آشکار دارند. شیب لایهها در پهلوى خاورى ساختارها زیاد و گاهى برگشته است ولى در پهلوى باخترى شیب لایهها ملایمتر است. عملکرد گسلهاى طولى برگشته سبب گردیده که ساختارهاى بُرشى همروند با بلوک کلمرد در خور توجه باشند که تاقدیس بُرشى کوه راهدار از آن جمله است.
« فرونشست بیاضه – بردسیر»، میـان گسل پشتبادام در خاور و گسـل انار در باختر قرار دارد. اگرچه بسیارى از ویژگىهاى این فرونشست، نظیر پىسنگ پرکامبرین دگرگونى، ردیفهاى سکویى پالئوزوییک-تریاس میانى و نهشتههاى شیلى – سنگماسهاى تریاس بالایى – ژوراسیک میانى مشابه سایر نواحى خرد قاره است ولى این فرونشست دو ویژگى دارد، یکى تاثیر شدیدتر رخداد سیمرین میانى که با خروج گستره و دگرگونى همراه بوده است. دوم، حوضههاى فلیشى کرتاسه که معرف حوضههاى با فرونشست شدیداند و به ویژه ردیفهاى کرتاسة بالایى آن را مىتوان از خاور انار تا شمال بردسیر کرمان دید.
 
« بلوک یزد » بخش باخترى خردقارة ایران مرکزى است که از شمال به گسل دورونه و از باختر به نوار افیولیتى نائین – بافت محدود است. نکتة ویژة بلوک یزد دو تا است. یکى دگرگونههاى انارک، دوم ردیفهاى تریاس نخلک. در ناحیة انارک که گاهى به نام ماسیف انارک – خور از آن یاد مىشود، مجموعهاى از رسوبات پلیتى – پسامیتى به همراه سنگهاى کربناتى و آتشفشانى متعلق به شیب قاره وجود دارند که به صورت ناحیهاى و در رخسارههاى شیست سبز و شیست آبى دگرگون شدهاند و به صورت ورقهاى بُر خورده با افیولیتها، سنگآهکهاى پلاژیک و رسوبهاى آشفته همراهاند. اگرچه داودزاده و لنچ (1981) افیولیتهاى انارک را بخشى از پوستة اقیانوسى تتیس کهن هرات مىدانند که پس از چرخش خردقاره در مکان فعلى رخنمون یافته ولى به باور الماسیان (1977) ، افیولیتهاى انارک سن پروتروزوییک بالایى دارند و مىتوان آنها را در ارتباط با نواحى پشت کمان اقیانوسى دانست.
ردیفهاى تریاس ناحیة نخلک (گروه نخلک) تفاوت رخسارهاى در خور توجهى با سایر نقاط خردقاره ایران مرکزى دارند. به باور داودزاده و همکاران (1969) توالىهاى تریاس نخلک رخسارة مشابه با تریاس آقدربند (اوراسیا) دارند که در نتیجه چرخش خرد قارة ایران مرکزى، به میزان 135 درجه در جهت خلافعقربة ساعت، به محل کنونى تغییر مکان دادهاند. باید گفت که مسئله تریاس نخلک و سازندهاى سازندة گروه نخلک و حتى سازو کار و مقدار چرخش خردقاره پرسشآمیز است و نیاز به بازنگرى جامع دارند.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : جمعه 15 آذر 1392برچسب:, | 12:12 | نویسنده : Mostafa |

  • تب یکم
  • گارفیلد
  • فید خوان rss reader

    چاپ این صفحه